آمار src='http://www.jonbeshnet.ir/sites/default/files/logo/hadi/imamhadi3.js'> گنجی - آگاهی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شگفتا خلافت از راه همصحبتى به دست آید . [ و شعرى از او در این باره روایت شده است : ] اگر با شورا کار آنان را به دست گرفتى چه شورایى بود که رأى دهندگان در آنجا نبودند . و اگر از راه خویشاوندى بر مدعیّان حجّت آوردى ، دیگران از تو به پیامبر نزدیکتر و سزاوارتر بودند . [نهج البلاغه]
آگاهی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» چرا حضرت ابراهیم(ع) دوست خدا شد و لقب خلیل الله گرفت؟

عنوان "خلیل الله" امتیازی است برای حضرت ابراهیم(ع) که در قرآن نیز به آن اشاره شده است که می فرماید:

«وَ مَنْ أَحْسَنُ دینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفًا وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً»[1]

«دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاکِ ابراهیم(ع) گردد؟ و خدا ابراهیم(ع) را به دوستیِ خود، انتخاب کرد».

آن چنانکه در تفسیر نمونه آمده است، در تفسیر واژه "خلیل"، دو نظریه عمده وجود دارد، یکی اینکه خلیل از ماده خُلّت به معنای دوستی است یعنی خداوند ابراهیم(ع) را به دوستی خود انتخاب کرد. نظر دوم آن است که خلیل از ماده خِلّت به معنای نیاز و احتیاج است و معنایش آن است که ابراهیم(ع) باور داشت که در همه چیز بدون استثناء نیازمند پروردگار است.

تفسیر نمونه تفسیر اول را ترجیح می دهد و در تأیید این تفسیر به روایتی از امام صادق(ع) استناد می کند که می فرماید:

"اگر خداوند ابراهیم(ع) را به عنوان خلیل انتخاب کرد نه به خاطر نیاز به دوستی با او بود بلکه به این خاطر بود که ابراهیم(ع) بنده مفید پروردگار و کوشا در راه رضای او بود."[2]

اما درباره این که ابراهیم(ع)  به چه دلایلی، خلیل الله شد در روایات به علل مختلفی اشاره شده است که نمونه ای از آن در روایت فوق مورد اشاره قرار گرفت.

در روایت دیگری از امام رضا(ع) می خوانیم:

«إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا لِأَنَّهُ لَمْ یَرُدَّ أَحَداً وَ لَمْ یَسْأَلْ أَحَداً قَطُّ غَیْرَ اللَّهِ تَعَالَی»

«خداوند، ابراهیم(ع)  را به عنوان خلیل خود انتخاب کرد زیرا هرگز تقاضا کننده ای را محروم نساخت و هیچ گاه از کسی غیر از خدا، تقاضایی نکرد.»[3]

سایر عللی که در روایات مورد اشاره قرار گرفته است، عبارتند از:

کثرت سجود، اطعام گرسنگان، نماز در دل شب و کوشا بودن در راه اطاعت پروردگار.[4]



[1]سوره نساء، آیه 125.

[2]به نقل از مجمع البیان، ذیل آیه مذکور.

[3]وسائل الشیعة، ج ‏9، ص 442.

[4]برای مطالعه بیشتر می توان به تفسیر نمونه، ج 4، صص 145- 146 و سایر تفاسیر ذیل آیه 125 سوره نساء مراجعه کرد.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گنجی ( شنبه 91/5/7 :: ساعت 2:59 عصر )
»» جوانی حضرت علی (علیه السلام) الگویی برای جوانان

می گویند باید از حضرت علی (ع) الگو بگیریم! اما چگونه؟!... من یک جوان هستم! یک جوان با خصوصیات خاص دوران جوانی! یک جوان با شور و نشاط خاص این دوران که به خنده و تفریح ,  به شور و احساسات نیاز دارد و الگویی که مرا به شور آورد

با تمام این حرفها , باز هم الگو برای تو و برای همه  , مولای متقیان است: و بخصوص جوانی شان.

الگو گرفتن یک الگو

بله! خود امیر المومنین  در جوانی شان , الگو داشته اند. الگویشان نیز پیامبر بوده است .علی (ع) از شش سالگی همراه و همراز پیامبر و در خانه ایشان زندگی می کرده اند و در همه امور زندگیشان , حتی جزیی ترین مسایل هم به پیامبر اقتدا می نمودند یعنی خود ایشان هم از یک انسان کامل و والای دیگر الگو می گرفته اند

اما چگونه؟

پیامبر اکرم (ص)  و علی(ع) همواره با هم بودند. از هنگام عبادت و خلوت در غار حرا گرفته تا مراحل مختلف دعوت خویشان، دعوت عمومی در خانه خدا و حتی سفرههای تبلیغی پیامبر.  علی (ع) همیشه اول صبح به دیدار پیامبر می رفت و آنگاه یکدیگر را شاداب در آغوش می کشیدند و احوال هم را می پرسیدند . آندو بزرگوار اوقات زیادی از شبانه روز را در کنار هم به کار و تلاش می پرداختند و گاه علی (ع) خالصانه عرق از پیشانی پیامبر پاک می کرد و ایشان صمیمانه از او تشکر می نمود

علی (ع)  خود در این باره می فرماید : (( پیامبر (ص) مرا در دامان خود پرورید. من کودک بودم , پیامبر مرا چون فرزند خود در آغوش گرمش می فشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جای        می داد... هرگز نیافت که من دروغی بگویم و در کردار من اشتباهی رخ دهد. من همچون بچه شتری تازه که پیوسته به دنبال مادرش هست , دنبال او می رفتم . او هر روز نکته ای تازه ای از اخلاق برای من آشکار می ساخت و مرا فرمان می داد که در خط او حرکت کنم . آن حضرت مدتی از سال در کوه حرا به سر می برد و کسی جز من او را نمی دید... من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی خوش و دل انگیز نبوت را احساس می کردم ... موقعیتی که من در محضر رسول الله داشتم برای هیچ کس نبود))

بسیار خوب!تمام این حرف ها درست ! اما حضرت علی (ع) , پیامبر را می دیده اند و وجود ایشان را لمس می کرده اند و به ایشان اقتدا می کرده اند اما من چه که حضرت علی (ع) را نمی بینم , چگونه می توانم از ایشان الگو بگیرم !؟

تاریخ که روح , افعال و رفتار امیرالمومنین را دیده و نقل کرده است . از او استفاده کن ! از دیدگان تاریخ!؟

شجاعت , جوانمردی و شورمندی حضرت علی (ع)

آری ! مگر تو نمی گفتی الگویی می خواهی که تو را به شور بیاورد . آنچه می تواند یک جوان را به شور بیاورد ,  دیدن حماسه آفرینی ها و شورمندی های کسی است که به او علاقه مند است . حال چه کس دیگری را سراغ داری که به اندازه امیرالمومنین , حماسه آفریده باشد

چه کسی , شب را در بستری پر خطر بجای دیگری , بجای محبوبش خوابیده و از آن شب بعنوان لذت بخش ترین شب عمرش یاد کرده است ؟ مگر رشادت های امیر المومنین در جنگ بدر را نشنیده ای؟ آن هنگام او فقط 25 سال داشته است و به گفته مورخین نیمی از کشته شدگان این جنگ با ضرب شمشیر علی (ع) از پای درآمده بودند. می دانی در جنگ احد زمانی که علی (ع) 26 سال داشت  , آنجا که در همان اوایل جنگ 9 پرچمدار لشگر دشمن را به خاک انداخت و بعد هنگامی که پیامبر در خطر محاصره بود پروانه وار به دور آن حضرت می چرخید و از وجود مبارکشان محافظت می کرد همه مردم چه ندایی را از آسمان شنیدند

لا فتی الا علی , لا سیف الا ذولفقار

علی از همه جوان ها بهتر است و ذوالفقار او از همه شمشیرها  برنده تراست

اما جنگ خندق و شجاعت بی همتای علی (ع) و داوطلب شدن ایشان جهت مبارزه با عمروبن عبدود یکی از نیریمند ترین مردان عرب آری همانجا بود که پیامبر به واسطه اخلاص علی (ع) در این مقابله بی نظیر فرمود

ضربه علی یوم الخندق , افضل من عباده ثقلین

به راستی که چنین جمله ای در وصف هیچ دلیر مرد دیگری بیان نشده ! در آن زمان امیر المومنین 28 سال بیشتر نداشت!؟

در جنگ خیبر نیز هنگامی که تمام مردان با تجربه و جنگ دیده سپاه اسلام شکست خورده بازگشتند , علی (ع) به میدان آمد و با فتح قلعه محکم و مقاوم خیبر آن پیروزی بزرگ را برای اسلام به ارمغان اورد

به راستی که هیچ جوان دیگری , چنین جوانی پر شور و هیجان انگیزی نداشته است

همه مردان بزرگ تاریخ بشریت و پیشاپیش همه آنها علی (ع) در دوران جوانی از رموز موفقیت به خوبی بهره برده , راههای پر پیچ و خم آن را با درخشندگی پشت سر نهاده , توانسته اند کارهای بزرگی را به انجام رسانند

تفریح و شادی علی (ع)

می دانی ای دوست عزیز : من هم حرفهای تو را می پذیرم . اما جنگ و شور و حماسه بخشی از زندگی انسان است . چیزهای دیگری هم هستند که آدمی باید به آنها هم توجه کند. یک الگوی کامل , باید در آن زمینه ها هم حرف برای گفتن داشنه باشد. اینطور نیست ؟

حتما همینطور است و من به تو می گویم که امیر المومنین در آن موارد هم , الگویی قابل قبول و کامل ارایه می دهد . آخر تو درباره زندگی امیرامومنین چه فکر کرده ای؟

فکر می کنی تمام زندگی حضرت علی (ع) در جنگ و عبادت خلاصه شده؟

یعنی اینطور نبوده است !؟

نه که نبوده است ! حضرت علی (ع) , مردی خوش رو و خندان بوده اند . همیشه تبسم بر لب داشته اند که دل مومنان را شاد می کرده است . ایشان تفریح هم می کرده اند. منتها تفریح در دیدگاه امام علی (ع) ولگردی و اتلاف وقت یا روز را به شب رساندن نبود؟

پس تفریح علی (ع) چگونه بود؟

علی (ع) کار را تفریح می دانست

تفریح او را ,  مسافرت ,کمک به دیگران ,تحصیل و تدریس ,  سرودن ,  نوشتن ,  حفظ و قرائت قران ,  مباحثه  ,  نگریستن به طبیعت و ورزش تشکیل می داد . پرداختن به ورزشهای شمشیر بازی ,  پرتاب نیزه ,  اسب سواری ,  کشتی ,  وزنه برداری و شرکت در مسابقات ورزشی هم برای ایشان جنبه تفریح داشته است

چقدر جالب بوده است ! احتمالا به دلیل همین دیدگاه امیرالمومنین نسبت به تفریح و زندگی بوده است که اگر سرتاسر زندگی شان را مرور کنیم , لحظه ای توقف و سکون در آن نمی یابیم. گویی حتی یک لحظه هم با لحظه قبلی اش مشابه نبوده است و درست بدلیل همین دیدگاه بود که شوخی و خنده هم در سیره مولای متقیان شکل دیگری داشت

امیر المومنین اهل شوخی و مزاح بود. اما نه شوخی های زننده و بی مزه ! بلکه مزاح های معنادار و آموزنده

هر گاه یکی از یاران و دوستانش را گرفته می دید با شوخی او را خوشحال می کرد تا اندکی از اندوهش کم شود. از همه مهمتر اینکه شادی علی (ع) هنگامی بود که یک کافر ,  مسلمان     می شد. جنگی به پیروزی ختم می شد ,  غذایی به فقیر می رساند ,  دل غمدیده ای را شاد می کرد ,  مشکلی را از کسی مرتفع می کرد و کودک یتیمی را ذوق زده می نمود

نکته دیگر هم این بود که مولای متقیان در شوخی هایش مراقب و محافظ حدود شرعی بود تا حتی به شوخی دروغ نگوید ,  دل مومنی را نشکند و یا با زن و دختر نامحرمی ,  شوخی نماید

علی(ع) و اتباط با زنان و دختران

به طور مثال همین چگونگی ارتباط داشتن با زنها و دخترهای نا محرم در جامعه  ,  یکی از معضلات امروز ما جوانهاست.بخاطر اینکه نه الگوی مناسبی در مورد آن ارائه شده و نه دیدگاه دین در مورد آن به خوبی مشخص و تبیین شده است. تازه ,  تندروی ها و کج روی های گروهها و طبقات گوناگون در مرحله عمل را هم به آن اضافه کن

اگر به سیره امیرالمومنین دقت کنی ,  می بینی که حضرت  ,  در سنین جوانی با زنان سالخورده سلام و احوالپرسی می نمود ولی با دختران و زنان جوان نه ! حتی سلام هم نمی کرد . در حالیکه پیامبر در همان زمان با زنان و دختران جوان هم سلام و احوالپرسی می کردند چون زمانی که علی (ع) 20 ساله و در عنفوان جوانی چنین عمل می نمود ,  پیامبر اکرم قریب 50 سال از عمر شریفشان می گذشت. بنابراین از آنجا که احتمال پیش آمدن گناه دست کم برای طرف مقابل دور از ذهن نبود ,  علی (ع)این تربیت شده مکتب پیامبر به عنوان یک جوان سعی داشت مسائل ارتباطی و حدود بین دختر و پسر و به عبارتی زن و مرد را مراعات کند. هر چند وجود نازنین آن حضرت مبرا و پاکیزه از هرگونه آلودگی بود

از طرفی پیامبر سه دختر جوان به نامهای زینب, ام کلثوم و فاطمه در خانه داشتند, بااینکه علی(ع)از کودکی به این خانه رفت و آمد داشتند , اما در این رفت و آمدها نهایت دقت را بعمل می آوردند.

پس در ارتباط با افراد نامحرم ,  چیزی که بیش از همه اهمیت دارد

نیت و انگیزه طرفین و از همه مهمتر عدم امکان وجود مفسده در این ارتباط برای هر دو نفر است.

به راستی که کسی چون حضرت علی (ع) ,  در سنین جوانی اش و در ریزترین حرکات و رفتارهایش بهترین الگوی نسل جوان ماست



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گنجی ( جمعه 91/3/26 :: ساعت 2:25 عصر )
»» چرا شب های چهار شنبه بایستی به مسجد مقدس جمکران رفت؟

در مورد زمان تشرّف به مسجد، زمان خاصی اعلام نشده است و هر زمانی که انسان دوست داشته باشد، می‌تواند به آن مسجد مقدس مشرّف شود ولی در مورد شب چهارشنبه دو نکته حایز اهمیت است:

 

اولاً: در مورد مسجد سهله که آن هم یکی از مکانهای منتسب به امام زمان علیه السلام می‌باشد، شب چهارشنبه موضوعیت دارد و بعید نیست، رسم شب چهارشنبه در مسجد جمکران هم از آنجا گرفته شده باشد.

 

ثانیاً: مطابق روایت حسن بن مثله جمکرانی، آن ملاقات در شب سه شنبه بوده است و حضرت به او دستور می‌دهد: «میان گله جعفر کاشانی، بُزی است، آن بز را بخر و در این موضع سر ببر (محل مسجد جمکران)و آن را در شب آینده (یعنی شب چهارشنبه) ذبح کن و گوشت آن را در روز چهارشنبه توزیع نما ...»؛ از تعبیر و دستور امام علیه السلام به حسن بن مثله برای قربانی در شب چهارشنبه، چنین استفاده می شود که این شب از اهمیت خاصی برخوردار است، و لذا عاشقان آن حضرت در شب چهارشنبه دور هم جمع می شوند و با استمداد از خداوندمتعال به آن حضرت درصدد برآورده شدن حاجت و رفع مشکلات خویش می شوند و برای ظهور آن‌ حضرت نیز دعا می کنند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گنجی ( سه شنبه 91/3/23 :: ساعت 7:32 عصر )
»» گفت ای دیوانه لیلایت منم ...

یک شبی مجنون نمازش را شکست ...
بی وضو در کوچه ی لیلا نشست ...
عشق آن شب مست مستش کرده بود ...
فارغ از جام الستش کرده بود ...
سجده ای زد بر لب درگاه او ...
پر زلیلا شد دل پر آه او ...
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای ؟ ...
بر صلیب عشق دارم کرده ای ؟ ...
جام لیلا را به دستم داده ای ...
و ندر این بازی شکستم داده ای ؟ ...
نشتر عشقش به جانم می زنی ...
دردم از لیلاست ، آنم می زنی ؟ ...
خسته ام زین عشق دل خونم مکن ...
من که مجنونم تو مجنونم مکن ...
مرد این بازیچه دیگر نیستم ...
این تو و لیلای تو ... من نیستم ! ...
گفت ای دیوانه لیلایت منم ...
در رگ پیدا و پنهانت منم ...
سالها با جور لیلا ساختی ...
من کنارت بودم و نشناختی ...
عشق لیلا در دلت انداختم ...
صد قمار عشق یک جا باختم ...
کردمت آواره ی صحرا نشد ...
گفتم آدم میشوی اما نشد ...
سوختم در حسرت یک یا ربت ...
غیر لیلا بر نیامد از لبت ...
روز و شب او را صدا کردی ولی ...
دیدم امشب با منی گفتم بلی ...
مطمئن بودم به من سر میزنی ...
بر حریم خانه ام در میزنی ...
حال این لیلا که خوارت کرده بود ...
درس عشقش بی قرارت کرده بود ...
مرد راهش باش تا شاهت کنم ...
صد چو لیلا کشته در راهت کنم




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گنجی ( یکشنبه 91/3/21 :: ساعت 1:57 عصر )
»» تجارت پرسود!

یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم على تجارة تنجیکم من عذاب الیم

 

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! آیا شما را به تجارتى راهنمائى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى‏بخشد؟

تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم‏خیر لکم ان کنتم تعلمون

به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید; این براى شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید

یغفر لکم ذنوبکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار و مساکن طیبة فی جنات عدن ذلک الفوز العظیم

(اگر چنین کنید) گناهانتان را مى‏بخشد و شما را در باغهایى از بهشت داخل مى‏کند که نهرها از زیر درختانش جارى است و در مسکنهاى پاکیزه در بهشت جاویدان جاى مى‏دهد; و این پیروزى عظیم است

و اخرى تحبونها نصر من الله و فتح قریب و بشر المؤمنین

و (نعمت) دیگرى که آن را دوست دارید به شما مى‏بخشد، و آن یارى خداوند و پیروزى نزدیک است; و مؤمنان را بشارت ده (به این پیروزى بزرگ)!

سوره مبارکه صف ایات10تا 13



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گنجی ( یکشنبه 91/3/21 :: ساعت 1:55 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ماشا الیلیکینا، بزرگترین مانکن و خواننده , رقاص مسلمان شد
ببخشید امشب عروسی داریم!
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی
هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عب
تو همان ممد سیاهی!
[عناوین آرشیوشده]